بوم مدل کسب و کار استارتآپ، مفهومی است که در سال 2004 و به عنوان یک جایگزین برای بیزینس پلنهای پیچیده توسط الکساندر استروالدر، نظریهپرداز کسب و کار ارائه شد. این روش در سال 2021 هم هنوز به طور گسترده توسط استارتآپها و شرکتهای بزرگ جهان در سطح مدیریت استراتژیک مورد استفاده قرار میگیرد.
اما چرا این ابزار این قدر محبوب است؟ بوم مدل کسب و کار استارتآپ، الگویی ساده، قابلدرک و بسیار استاندارد است. پیادهسازی این الگو به حداقل زمان نیاز دارد و شما میتوانید برای کار کردن با آن از هر ابزاری مانند کاغذ، Google Docs یا ابزارهای پیشرفتهای مثل Strategyzer و Canvanizer استفاده کنید.
در این مطلب مفصل، چگونگیِ تعریف مفهوم کسب و کار با استفاده از BMC و ارزیابی پتانسیل آن را یاد میگیرید.
«شرکتها باید بر یکی از این سه اصول ارزشی تمرکز کنند: برتری عملیاتی، رهبری محصول یا صمیمیت با مشتری».
الکساندر استروالدر
بوم مدل کسب و کار استارتآپ، ابزاری نوآورانه و در عین حال ساده برای کار کردن روی ایدهها و مفاهیم تجاری جدید به صورت تیمی یا انفرادی است.
ایده اولیه این رویکرد به الکساندر استروالدر تعلق دارد که یک نظریهپرداز، نویسنده و کارآفرین سوئیسی است. او همچنین برای بنیانگذاران و کارآفرینان نیز تعدادی کتاب نوشته است. دو کتاب «هستیشناسی مدل کسب و کار» و «خلق مدل کسب و کار: کتابی برای ژرف اندیشان، تحولآفرینان و چالشگران» از برجستهترین و تأثیرگذارترین آثار او محسوب میشوند.
بهطور خلاصه، نوشتن یک مدل کسب و کار با استفاده از ابزار BMC به معنای کار بر روی یک بوم یکپارچه است. بومی که در نیمهی سمت راست آن بر مسائل مشتری و در نیمه سمت چپ آن بر فرآیندها و منابع تجاری تمرکز میشود. به الگوی کلاسیک BMC، بوم ناب استارتآپ (Lean Startup Canvas) نیز میگویند چرا که با مفهوم استارتآپ ناب کاملاً منطبق است. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، مقاله چطور یک استارتآپ راهاندازی کنیم را بخوانید.
استفاده از بوم مدل کسب و کار به جای بیزینس پلنهای سنتی، چه موضوعیتی دارد؟ چه زمانی باید از این الگو استفاده کنید؟ در ادامه مهمترین مواردی را که استفاده از بوم مدل کسب و کار در آنها میتواند مناسب باشد ذکر میکنیم:
البته که برخی افراد، سرعت بوم مدل کسب و کار را ترجیح میدهند. آنها نمیخواهند هفتهها و ماهها برای ایجاد یک بیزینس پلن سنتی زمان صرف کنند. اگر شما هم جزو همین دسته از افراد هستید، استفاده از این ابزار را امتحان کنید. با اینحال این نکته را به خاطر بسپارید که این الگوی سریع، نباید توجیه و بهانهای برای غفلت از جزئیات برنامهریزی استارتاپتان باشد.
بوم مدل کسب و کار، یک نمای کلی از ایدههای کسب و کار شما را نشان میدهد و بر عناصر کلیدی موردنیاز برای موفقیت کسب و کار شما تمرکز میکند. این مفهوم که توسط الکساندر اوستروالدر ارائه شده، در واقع یک سند تکصفحهای در قالب نمودار است که از «9 بلوک سازنده» تشکیل شده؛ عناصری که به کسب و کار استارتآپی شما در کسب درآمد کمک میکنند. این عناصر عبارتاند از:
بوم مدل کسب و کار را میتوانید روی کاغذ یا روی تخته وایتبرد ایجاد کنید. البته برای انجام این کار، اپلیکیشنهای زیادی هم وجود دارد. این اپلیکیشنها امکاناتی مثل ورود اطلاعات بیشتر، ذخیرهسازی، اشتراکگذاری و … را نیز برایتان فراهم میکنند.
بخشبندی یا تقسیمبندی مشتری که به آن نمایه مشتری ایدهآل هم میگویند، اولین قدم برای ایجاد بوم مدل کسب و کار استارتآپ است. الکساندر اوستروالدر در کتاب معروفش به نام «طراحی گزاره ارزش: چطور محصولات و خدماتی را که مشتریان میخواهند ایجاد کنیم»، نوشته است:
قاضی، هیاتمنصفه و مجریان حُکم اعدام گزاره ارزش، مشتریان شما هستند. اگر شما آنقدر که باید خوب نباشید، آنها نیز بیرحم خواهند بود!
با این توضیح، جای تعجب ندارد که بخش مشتریان باید در همان ابتدای فرآیند ایجاد بوم مدل کسب و کار استارتآپ تکمیل شود. در زمان تعریف مشتری موردنظر باید سه جنبه مهم را مدنظر قرار دهید:
ممکن است بازار انتخابی شما تکوجهی یا چندوجهی باشد. به این معنا که بتوانید انواع مختلفی از محصولات را به انواع مختلفی از مشتریان بفروشید. به عنوان مثال، اپلیکیشنهای فریمیوم مانند یوتیوب را در نظر بگیرید. کاربران نهایی برای تماشای ویدئوهای بدون تبلیغ و شرکتها برای نمایش تبلیغاتشان به کاربران به یوتیوب پول پرداخت میکنند.
با انجام این کار میتوانید به این سؤال جواب دهید که اصلا محصولات ما برای چند دسته از افراد و با چه ویژگیهایی عرضه میشود. اصولا بیشتر محصولات، همگن و یکدست نیستند. بنابراین شما باید بخشهای مشتریان را بر اساس سن، جنسیت، موقعیت جغرافیایی، دلیل استفاده از محصول و… از یکدیگر تفکیک کنید. در این مرحله به افراد واقعی که میخواهید محصولتان را به آنها بفروشید، فکر کنید.
اگر هنوز درباره چگونگی ایجاد بوم مدل کسب و کار، گیج هستید باید روی تصویرتان از مشتری ایدهآل تمرکز کنید. برای به دست آوردن این تصویر از مشتری، فهرستی از مسائل، ترسها، دغدغهها، نیازها، عادات روزانه و دیگر موارد مشکلسازِ مشتریان در حال حاضر (و در غیاب محصول شما) را درست کنید. در این مرحله از طریق تجزیه و تحلیل نیازهای مخاطبان و رفع نقایص محصول، به گزاره ارزشتان فکر کنید. بعداً به این ملاحظات نیاز خواهید داشت.
زمان ایجاد بوم مدل کسب و کار استارتآپ، نمیتوانید از شناسایی و تعیین شرکای استراتژیکی که راهاندازی و ادامه پروژه را برایتان سادهتر میکنند، صرفنظر کنید. اما بوم مدل کسب و کار با در نظر داشتن شراکتهای کوتاهمدت و بلندمدت به چه معناست؟ در اینجا ما درباره توانایی شما به عنوان صاحب یک کسب و کار برای دستیابی به شرکای کلیدی و برقراری رابطه تجاری با آنها صحبت میکنیم. به خاطر داشته باشید که همه شرکای تجاری شما، لزوماً در دسته شرکای استراتژیک قرار نمیگیرند.
حالا بیایید دستههای مختلف شرکای کلیدی یک کسب و کار را بشناسیم:
فعالیتهای کلیدی، فعالیتهایی هستند که زمان بررسی جزئیات عملیاتی در طراحی بوم مدل کسب و کار استارتآپ باید روی آنها متمرکز شوید. تا به اینجای کار باید از گزاره ارزش منحصربهفردتان و همینطور بازار هدف به یک دید کلی رسیده باشید. اگر برای درک چگونگی طراحی یک مدل کسب و کار در این مرحله با مشکل روبرو هستید، از منظر تیم خودتان به کسب و کار نگاه کنید. به عبارت دیگر از خودتان بپرسید که بخشهای مختلف کسب و کار، قرار است چه وظایفی انجام دهند؟
الکساندر اوستروالدر، در کتاب «خلق مدل کسب و کار» از دستههای زیر برای فعالیتهای کسب و کار نام برده. استارتآپ شما ممکن است در همه، بعضی یا یکی از این دستهها قرار بگیرد:
تولید.
مثال تجاری: تسلا.
حل مسئله
مثال تجاری: McKinsey & Company.
پلتفرم
مثالهای تجاری: فیسبوک و ایربیانبی.
برای ساخت یک بوم طرح کسب و کار کامل، همه فعالیتهای لازم برای اینکه گزاره ارزش اصلیتان را به مشتریان بالقوه را فهرست کنید. بخش قابلتوجهی از بودجه شما صرف انجام همین فعالیتها میشود. ضمناً از توجه به جنبههای بازاریابی کار مانند توسعه پایگاه مشتریان و همینطور مدیریت فرآیندهای داخلی مثل استخدام کارکنان و حفظ تیمها غافل نشوید.
جریانهای درآمدی (راههای پول درآوردن) بخش مهم دیگری از بوم مدل کسب و کار است. استارتآپ شما ممکن است فقط یک منبع درآمد داشته باشد یا به طور همزمان از چند مدل درآمدی استفاده کند. جریانهای درآمدی، منابع کلیدی بوم کسب و کار استارتآپ شما را تعریف خواهند کرد. در اینجا قصد داریم بهطور خلاصه به رایجترین مدلهای درآمدی استارتآپها داشته باشیم:
در این مدل، در واقع شما مخاطبان محصولتان را مستقیماً یا از طریق شرکتهای ارائهدهنده تبلیغاتِ همسان به شرکتهای ثالث و محصولشان هدایت میکنید.
اگر پلتفرمی برای چند دسته از مخاطبان، مثلا برای خرید و فروش ایجاد کنید، میتوانید از هر معاملهای که در بستر پلتفرم شما انجام میشود، درصدی را به عنوان کمیسیون دریافت کنید.
در این روش، شما دسترسی به ابزارتان را به شکل ماهانه یا سالانه به مشتریان میفروشید. این رویکرد میتواند بخشی از مدل درآمدزایی فرمیوم باشد که در آن کاربران میتوانند بهطور رایگان و البته محدود، به برخی از ویژگیها دسترسی داشته باشند. آنها برای استفاده از قابلیتهای پیشرفتهتر، باید حق اشتراک ماهانه، فصلی یا سالانه بپردازند.
میخواهید محصولی نوآورانه بسازید که پتانسیل تکان دادن بازار جهانی را داشته باشد؟ در اغلب مواقع، محصولات اینچنینی نمیتوانند به یکباره به سودآوری برسند و نیاز به سرمایهگذاری قابلتوجهی دارند. برای عرضه چنین محصولاتی میتوانید از برندهای بزرگ، حمایت مالی بخواهید یا با یک سرمایهگذار وارد معامله شوید.
وقتی درباره تولید محصول صحبت میکنیم، این مدل، رایجترین مدل درآمدی است. در این مدل در واقع محصول خود را به کاربران نهایی میفروشید و بابت آن پول دریافت میکنید. به همین سادگی! با این حال از این رویکرد میتوانید در فروش محصولات فناور هم استفاده کنید.
مثال: خریدِ یکبارهی اپلیکیشنهای پولیِ برخی از محصولات SaaS (نرمافزار بهعنوان سرویس).
در این مدل، یک محصول وایت لیبلِ پایهای ایجاد نموده و آن را به شرکتهای شخص ثالث خاص میفروشید. این رویکرد برای اپلیکیشنهای اختصاصیافته به سرویسهای متداول B2C بهخوبی کار میکند.
مثال: اپلیکیشنهای رزرو جا برای رستورانها، اپلیکیشنهای فروشگاههای آنلاین و بهطور کلی، اپلیکیشنهای مربوط به خدمات محلی موردنیاز.
ساختار هزینه مدل کسب و کار شما باید بر اساس فعالیتهای کلیدی و جریانهای درآمدیِ انتخابیتان شکل بگیرد. به خاطر بسپارید که شما میتوانید با ترکیب چند مورد از مدلهای بالا، از مدل درآمد ترکیبی هم استفاده کنید. حق اشتراک + تبلیغات و اسپانسرشیپ + دریافتیهای یکباره، از پرکاربردترین مدلهای ترکیبی محسوب میشوند.
«یک گزاره ارزش از طریق ترکیب مؤلفههایی که نیازهای هر بخش از گروه مشتریان را برآورده میسازد، برای اعضای متعلق به آن بخش یا گروه ارزش خلق میکند. این ارزشها میتوانند کمّی (مثل قیمت، سرعت و … ( یا از نوع کیفی باشند».
الکساندر اوستروالدر
گزاره ارزش، جوهره اصلی مدل کسب و کار شماست. بنابراین محال است بتوانید بوم مدل کسب و کار استارتآپ ایجاد کنید، اما گزاره ارزشتان را واضح ندانید. به طور خلاصه، گزاره ارزش دلایلی را بیان میکند که مشتریان محصول یا خدمت شما را میخرند، خریدشان را تکرار میکنند و یا تعریف شما را پیش بقیه میکنند.
در واقع یک گزاره ارزش خوب، ترکیبی از چند خصوصیت محصول شماست که به مشتریان در حل مشکلاتشان یاری میرساند.
باید بررسی کنید که آیا توصیف شما از گزاره ارزش محصول یا خدمت، خلاصه، واضح و قابلدرک است؟ این پیشنهاد باید برای اعضای تیمتان و برای مشتریان هدف، فهمیدنی باشند.
اگر این گزاره ارزش واقعاً به شعار محصول یا تگلاین تبلیغاتیتان شبیه باشد، معنایش این است که همه چیز درست پیش میرود.
مثال: «نقشههای رایگان، سریع، دقیق و کاملاً آفلاین همراه با هدایت گامبهگام برای مسافران» (اپلیکیشن Maps.me)
«یک پلتفرم آنلاین جامعهمحور که فرآیند رزرو اقامتگاه را برای مسافران آسان میکند (ایر بیانبی).
منابع کلیدی در بوم مدل کسب و کار استارتآپ (که جلوتر درباره آن صحبت خواهیم کرد) با گزاره ارزش اصلی شما تعریف میشوند.
اگر قصد راهاندازی یک پلتفرم چندوجهی را دارید، قاعدتاً باید با چند بخش یا گروه از مشتریان سروکار داشته باشید. طبیعتا برای هر بخش باید از گزاره ارزش متفاوتی هم استفاده کنید. به عنوان مثال، گزاره ارزش شرکت اوبر برای مسافران به این صورت است:
ابزاری برای حمل و نقل در هر زمان به هر جا که با آن میتوانید راننده را ردیابی کنید.
در حالی که این شرکت گزاره ارزشش برای رانندگان را اینگونه توصیف میکند:
ابزاری برای کسب درآمد با خودروتان و انتخاب آزادانه ساعت کاری
گام بعدی، ایجاد یک فهرست کامل از گزارههای ارزش برای هر بخش از مشتریان و سپس اولویتبندی آنهاست. تقریباً همه محصولات دیجیتالی، بیشتر از یک ارزش را برای کاربران خلق میکنند. با این حال، هر محصول دارای یک ارزش کلیدی و برجسته است. توجه داشته باشید که روابط با مشتریان در بوم مدل کسب و کار استارتآپ به گزاره ارزشی که در محصولتان پیدا کردهاید، بستگی دارد.
بلوک کانالها در بوم مدل کسب و کار، صرفاً به کانالهای توزیع محصولات محدود نمیشود؛ بلکه بهطور کلی به راههای ارتباط شما با مخاطبان و مشتریان مربوط میشود. چطور میتوانید گزاره ارزشتان را به گروههای مختلف مشتریان ارائه دهید؟ همانطور که الکساندر اوستروالدر توضیح میدهد، جواب این سؤال را باید با فکر کردن درباره هر مرحله از توسعه کانالهای ارتباطیتان پیدا کنید:
از خود بپرسید که کاربران بالقوه چطور قرار است با شما آشنا شوند؟ برای ایجاد آگاهی میتوانید از رسانهها، شبکههای اجتماعی، تبلیغات کلاسیک، وبلاگنویسی و … استفاده کنید.
مخاطب هدف برای خرید محصولتان باید گزاره ارزشی را که به او ارائه دادهاید، ارزشمند تلقی کند. برای القای احساس و تجربه مثبت در مخاطبان هدف و نشان دادن ارزش واقعی محصول، چند روش قدیمی خوب وجود دارد که برگزار کردن دورههای آزمایشی رایگان، مطالعات موردی، راهنمای جامع محصول و … از آن جملهاند.
باید مطمئن شوید که مشتریان بالقوه شما قادر به خرید محصولتان هستند. ضمن اینکه باید بفهمید که کدام تجربه خرید، برای آنها و شما مناسبتر است؟ ببینید چطور میتوانید پرداخت هزینه خرید محصول را به فرآیندی بی استرس و بدون عیب و نقص برای آنها تبدیل کنید؟ برای این منظور سیستمهای پرداخت خودتان (هم حضوری و هم مجازی) را به صورت منظم تست نموده و از با توزیعکنندگان مطمئن و معتبر همکاری کنید.
اگر محصول فیزیکی تولید میکنید، یکی از مهمترین مراحل شکلدهنده تصویر ذهنی کاربر، همان تحویل کالاست. اما اگر محصول محصول نرمافزاری تولید میکنید احتمالا نیازی به تحویل نخواهید داشت. با اینحال باید روی یکپارچهسازی، بارگیری و راهاندازی نرمافزار، سایت یا اپلیکیشن خودتان کار کنید. برای جلوگیری از بازخوردهای منفی، خدمات پشتیبانی مناسبی به کاربران جدید ارائه دهید.
کاربران باید برای حل مشکلات خود، لغو اشتراک، گزارش مشکلات فنی یا دریافت راهنمایی و مشاوره، ابزار مناسبی در اختیار داشته باشند. بنابراین برای همه گروههای مشتری، یک فرآیند آنبوردینگ (جامعهپذیری) مناسب تعریف کنید. استفاده از چت بات، یک ایده خوب و مقرونبهصرفه برای پشتیبانی از مشتریانی است که محصول را خریدهاند. ضمناً یادتان نرود که نظرات مشتریان را هم به طور منظم بررسی کنید.
بلوک منابع کلیدی به پتانسیل شما در عملی کردن مفهوم کسب و کار یا همان پیادهسازی ایده تجاریتان مربوط میشود. اگر برای تولید، تحویل و نگهداری محصولتان منابع کافی نداشته باشید، احتمالاً به درآمدهای پیشبینیشده هم نخواهید رسید. بنا به مدل کسب و کار اوستروالدر، برنامهریزی منابع در توسعه بوم مدل کسب و کار استارتآپ نقش مستقیمی دارد.
به طور کلی، 4 نوع منبع کلیدی برای استارتاپها وجود دارد. در ادامه این 4 دسته را توضیح میدهیم:
مثال: سختافزار، ساختمانهای اداری و صنعتی، تجهیزات تولیدی، مبلمان، وسایل نقلیه شرکتی.
مثال: پایگاه دانش، کپیرایت، لایسنسها، سرویسهای ابری، نرمافزار و سایر موضوعات مرتبط با مالکیت فکری.
مثال: مدیران، مهندسان، مدیران پشتیبانی از مشتری، متخصصان بازاریابی، کارشناسان تضمین کیفیت و دیگران.
مثال: بودجه، سرمایهگذاران سرمایه خطرپذیر، وامها، درآمدهای پیشبینیشده.
نمونههایی از بوم مدل کسب و کار استارتآپ مثل نتفلیکس، پیپال، واتساپ و… که میتوانید آنها را در اینترنت پیدا کنید، عمدتاً بر اساس منابع فکری و انسانی ایجاد شدهاند که این دو معمولاً با یکدیگر در ارتباطند. شرکتهایی که با تولید کالاهای فیزیکی سروکار دارند، بر زیرساختها نیز مبتنی هستند. در عین حال، اکثر استارتآپها برای تبدیل شدن به یونیکورن و سیطره بر بازار جهانی به منابع مالی قابلتوجهی نیاز دارند. محدودیتهای مالی در مراحل راهاندازی (استقرار) و بازاریابی میتواند به تصاحب سریع کسب و کار شما توسط رقبا منجر شود.
بخش ارتباط با مشتری در بوم مدل کسب و کار چیست؟ این بخش ممکن است با بخش مربوط به کانالها اشتباه گرفته شود. اما تفاوت بارزی میان این دو بخش وجود دارد. بخش ارتباط با مشتری به این میپردازد که چه پیامها و ارزشهایی را به مشتری انتقال میدهید؟ در حالی که بخش کانالهای ارتباطی به وسایل و ابزارهایی که برای برقراری ارتباط با مشتریان از آنها استفاده میکنید، میپردازد.
اوستروالدر 5 راه ارتباط با مشتری را برای یک الگوی استاندارد بوم مدل کسب و کار ذکر میکند که کسب و کار شما ممکن است از یک یا چند آیتم از این 5 مورد استفاده کند.
در این مورد کاربران باید در هر لحظه بتوانند با شما تماس برقرار کرده و کمک شخصی دریافت کنند. برای این منظور،آنها میتوانند از پیامرسانها، ایمیل، تلفن، ویدئو چت یا چت باتهایی که برای همین منظور طراحی شدهاند، استفاده کنند. تشکیل یک تیم پشتیبانی 7/24 (7 روز هفته 24 ساعته) در صورت داشتن امکانات، یک راهکار خوب برای این روش است.
مثال: نرمافزار White-Label حوزه بانکداری الکترونیک پرمیوم، دستیار حقوقی، پروژههای مربوط به تشخیص بیماری و درمان از راه دور، نرمافزار بهعنوان سرویس.
این رویکرد، مقرونبهصرفهترین رویکرد است و به همین علت، پلتفرمهای شبکههای اجتماعی و همینطور تعداد زیادی از شرکتهای جهانی از آن به عنوان مدل اصلی استفاده میکنند. سلف سرویس به این معناست که محصول، دارای رابط کاربری و تجربه کاربری درونی بوده و به یک راهنمای آنبوردینگ پیشرفته مجهز است. با وجود چنین قابلیتهایی، احتمال اینکه کاربر کمک بیشتری از شما بخواهد بسیار پایین است. کاربر برای دریافت کمک میتواند به بخش سؤالات متداول مراجعه کند. امکان برقراری ارتباط مستقیم با تیم پشتیبانی نیز وجود دارد؛ هرچند که معمولاً به این کار نیازی نخواهد بود.
مثالهای بوم مدل کسب و کار: فیسبوک، گوگل، اوبر و تیکتاک
بیشتر اپلیکیشنهای مالتی مدیا با استفاده از فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی که محتوای تصویری یا صوتی را به کاربران ارائه میدهند، با آنها ارتباط برقرار میکنند. با اینحال، یادگیری ماشین و هوش مصنوعی، تنها راه ارائه خدمات 100% اتوماتیک به مشتریان نیستند. در استفاده از اپلیکیشنهای یوگا و تناسباندامِ بدون مربی برای افرادی که در خانه میمانند، معمولاً به کمک شخص ثالث نیازی نیست.
مثالها: اسپاتیفای، دیلی یوگا و پوکمونگو
شما میتوانید جامعه اختصاصی خودتان را ایجاد کنید و از آن نهتنها برای حفظ مشتریان، بلکه در راستای صرفهجویی در ارائه خدمات به آنها بهره بگیرید. پلتفرمی بسازید که کاربرانتان در آن بتوانند درباره مسائل مرتبط با محصول با یکدیگر گفتگو کنند، افکارشان را با دیگران به اشتراک بگذارند و درباره چگونگی بهترین شیوه استفاده از محصول، نکات بیشتری بیاموزند. آنها به یک شرکتکننده فعال در جامعه رسمی شما تبدیل میشوند و حتی ممکن است به وضعیت سوپر-کاربر ارتقا یابند.
مثالها: ردیت، اوراکل، Spark AR Studio، روبی
خدمات شما میتواند بر محتوای تولیدشده توسط کاربران مبتنی باشد. اگر محصول شما این اجازه و امکان را به دیگران میدهد تا در قالب اطلاعات یا اَشکال دیگر در آن مشارکت داشته باشند، باید از این ویژگی به نفع خودتان استفاده کنید. مطمئن شوید که همه چیز را برای انطباق بین تولیدکنندگان محتوا با کسانی که از محتوا استفاده میکنند، فراهم کردهاید.
مثالها: ویکیپدیا، یوتیوب، های نیتیو و کورا
بخش ساختار هزینه در بوم مدل کسب و کار (BMC) انواع هزینههای اصلی کسب و کار را نشان میدهد. این بخش که آخرین بخش بوم شماست، کمکتان میکند تا متوجه شوید برای راهاندازی پروژه خود چه مقدار پول نیاز دارید؟
برای اینکه همزمان با ایجاد مدل کسب و کار بفهمید که چطور باید به ساختار هزینهها بپردازید، باید برخی فکتها درباره صنعت و همینطور رویکردهای متداول در ساختاردهی هزینه را مورد بررسی قرار دهید.
ساختار هزینه در بوم مدل کسب و کار استارتآپ میتواند شامل سه نوع هزینه باشد. هزینههایی که به فعالیتهای کلیدی بیزینس شما مربوط هستند. این سه نوع هزینه عبارتاند از:
هزینههای سرمایهای، هزینههای خرید یا ارتقای منابع فیزیکی هستند که قبلاً درباره آنها صحبت کردهایم. این نوع هزینه، خرید داراییهای ثابت و تجهیزات تجاری و همینطور کسب داراییهای نامشهود مانند دریافت مجوزها را شامل میشود.
همان هزینههای عملیاتی برای پوشش مصرف مداوم از منابعتان است. هزینههای سربار نباید مستقیماً به تولید محصول یا ارائه خدمت مربوط باشند. هزینههای حسابداری، بیمه، هزینههای قانونی، اجاره، مالیات، مخارج سفر و … نمونههایی از این نوع هزینه محسوب میشوند.
این نوع هزینه شامل منابع لازم برای استخدام، آموزش و حفظ نیروهای متخصص است. سایر مخارج مرتبط با مدیریت کارکنان مثل طرحها و اقدامات دپارتمان منابع انسانی نیز به این دسته از هزینهها تعلق دارد.
به خاطر داشته باشید نوشتن مدل کسب و کار به معنای انجام نوعی فرآیند اولویتبندی است. در این فرآیند باید تصمیم بگیرید که کدام آیتمها یا اقلام در ساختار هزینهای شما اهمیت کمتر یا بیشتری دارند؟ در این مرحله نیازی به محاسبات دقیق نیست. بنابراین بر مفهوم کلی ساختار هزینه تمرکز کنید.
کار با بوم مدل کسب و کار (BMC) مزایای زیادی دارد که در اینجا آنها را ذکر میکنیم:
حداقل 4 موقعیت خاص وجود دارد که استفاده از این مدل بسیار سودمند است:
از سند BMC بهعنوان یک چراغ راهنما برای برداشتن اولین گامها در شروع استارتاپ میتوانید استفاده کنید.
بوم مدل کسب و کار استارتآپ با کتبی کردن نیازها و اهداف شما، به شما در پیشبینی مهمترین ارتباطات تجاریِ لازم کمک میکند.
شما باید کسب و کارتان را حول آن دسته از گزارههای ارزش که حین کار بر روی بیزینس پلنتان پیدا کردهاید، ایجاد و راهاندازی کنید. عملکردهای کلیدی و گلوگاههای مربوط به محصولتان را بیابید و تواناییتان را در ایجاد و مدیریت چنین محصولی بسنجید.
با آگاهی از شیوه ایجاد یک مدل کسب و کار برای استارتاپ به راحتی میتوانید کسب و کارهای فعلی را مورد ارزیابی قرار دهید. این مهارت کمکتان میکند که در دورههای بحرانی، انعطافپذیر باشید و فرصتهای رقابتی جدیدی را شکار کنید.
برای ایجاد درک و بینش روشن در دیگران نسبت به فرآیندها و اولویتهای کسب و کار میتوانید از سند BCD استفاده کنید.
بومهای مدل کسب و کار هم برای استارتاپها و هم برای کسب و کارهای باسابقهای که از قبل وجود دارند (و خواهان تغییر مسیر کسب و کار یا عرضه یک محصول جدید باشند) بهخوبی جواب میدهد. طبق معمول، از این قبیل مستنداتِ شرکتها روی اینترنت منتشر نمیشوند. بنابراین برای توضیح بهتر رویکرد BMC و ارائه پیشنهادهایمان درباره نحوه طراحی یک مدل کسب و کار برای برندها و محصولات معروف، از بومهای فرضی استفاده کردهایم:
در اینجا ممکن است تنها دو بخش از مشتریان را بیابید: خریداران بازار انبوه و پلتفرمها. منبع اصلی درآمد، فروش محصولات اصلی و منبع ثانویه درآمد فروش مجوزهاست.
از آنجاییکه نایک یک شرکت تولیدی است، ایجاد تقاضا، تولید، توزیع و تحقیق و توسعه را میتوان از جمله فعالیتهای کلیدی آن به شمار آورد.
بوم مدل کسب و کار ایر بیانبی (Air BnB) چیست؟ گزارههای ارزش این شرکت عبارت است از: راحتی دریافت خدمات، ماهیت تقاضامحور بیزینس، درآمد بیشتر برای میزبانان، بیمه خانه (قابلیت اطمینان برای میهمانان)، تجربه سفر منحصربهفرد، فضای بیشتر با پول کمتر.
بوم مدل کسب و کار استارتآپ ابزاری است که در راستای ارزیابی کیفیت ایدهها و همینطور آنالیز لوازم تحقق آنها (مثل فعالیتها، شرکای استراتژیک، منابع و … ) به شکلی گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. با کمک این ابزار میتوانید به ایده استارتآپیتان جامه عمل بپوشانید و پروژه را در مسیر پیشرفت حفظ کنید.
استفاده از بوم مدل کسب و کار استارتاپ برای مفاهیم تجاری در هر حوزهای امکانپذیر است که توسعه اپلیکیشن نیز از این قاعده مستثنا نیست. همانطور که الکساندر اوستروالدر در کتاب راهنمای خود برای ژرفاندیشان، تحولآفرینان و چالشگران نوشت:
«ایجاد یک مدل کسب و کار هم تفاوتی ندارد. ایدههایی که وارد بوم میشوند، خود ایدههای جدیدی میآفرینند. بوم به ابزاری برای تسهیل تبادل ایده بین افراد و گروهها تبدیل میشود. افرادی که ایدههایشان را ترسیم میکنند و گروههایی که ایدهها را به اتفاق یکدیگر توسعه میدهند».
وینوهاب بزرگترین شتابدهنده مجازی در ایران، نسل جدید شتابدهنده مجازی برای پارسی زبانان
شماره پشتیبانی:
۰۲۱۹۱۳۰۱۳۲۵
۰۹۹۲۹۹۱۶۸۱۶