شتابدهندهها بسوی مجازی شدن پیش میروند؛ این میتواند خبر خوبی برای حمایت کنندگان از کارآفرینان باشد!
شتابدهندههای استارتآپی به ذاته عملکردی انحصاری داشته که روند شتابدهی خود را به واسطهی فرمهای درخواست خود شروع میشود؛ درخواست تعداد خیلی کمی از متقاضیان پذیرفته میشود و اکثر آنها رد میشوند. بدیهی است که در اکثر اوقات تعداد تقاضا بیشتر از عرضه باشد.
اما اگر قرار نبود روال به این ترتیب باشد، چه؟
در سال 2018 Y-Combinator – که تعداد قبولیهایش نسبت به هاروارد کمتر است – 15000 کارآفرین را در مدرسه استارتآپ خود بطور تصادفی پذیرفت. آنها در نهایت برنامه خود را به یک دوره آنلاین جامع تغییر دادند؛ همین مسئله باعث شد مردم متوجه شوند که فناوری میتواند حمایت از کارآفرینان را به شیوهای دموکراتیک پیش ببرد.
شتابدهندههای آفلاین میدانند که در بهترین حالت با برنامههای شتابدهی خود میتوانند تنها از تعداد محدودی از بنیان گذاران – به طور میانگین حدود 120 نفر در سال- پشتیبانی کنند؛ هرچه باشد آوردن بنیانگذاران به شهرهای مهم و بزرگ، هزینههای خاص خود را از جمله تدارکات، کارکنان و پشتیبانی دارد.
اما سوالی که باید شتابدهندهها از خود بپرسند این است که “چگونه می توان به جای کار کردن مستقیم – و البته به تعداد محدود – با بنیانگذاران، خدمات و شبکه را به صورت غیرمستقیم – و البته این بار به تعداد نامحدود – برای آنها فراهم کرد؟”. این یعنی شتابدهنده دیگر محدود به تعداد مشخصی از بنیانگذاران در نقطهی مشخصی از دنیا نخواهد بود!
اما سوالی که باز در این نقطه مطرح میشود این است که “چگونه میتوانیم دسترسی به برنامههای شتابدهنده را برای همه آسان کنیم؟”.
در نگاه اول شاید اینطور به نظر برسد که همهگیری ویروس کرونا همه چز را به هم ریخته است اما دستکم در این حوزه تحول خوبی به پا کرده است: مجازی پیش بردن فعالیتها!
کاری که در شتابدهندههای مجازی اتفاق میافتد از چندین بُعد تغییر کرده است؛ کار شتابدهندههای مجازی تقلید از برنامههای مدیریت کنفرانسهای ویدیویی مثل زووم (Zoom) یا اسکایپ نیست بلکه عمدهی انرژی این مراکز صرف مجازیسازی برنامههای درسی سنتی، فراهمسازی فضای آموزشی برای مدیریت یادگیری و ایجاد ویدیوهایی است که بنیانگذاران میتوانند با توجه به مرحلهای که در آن هستند آن را تماشا کرده و از آن در کسبوکار خود بهره ببرند.
در طول این فرآیند، شتابدهندههای مجازی یک ارزش اساسی خلق میکنند و آن این است که آنها با هر تغییری که در پلتفرم خود ایجاد میکنند، میتوانند به بنیانگذاران بیشتری که در نقاط کور دنیا گیر افتادهاند، دست پیدا کنند. در ادامه قصد داریم به چند ویژگی اساسی دیگر از شتابدهندههای مجازی بپردازیم.
بطور کامل با یک نگاه ساده نمیتوان فهمید که در زندگی شخصی یک بنیانگذار چه میگذرد. طی سالها، بنیانگذاران برنامههای شتابدهی خود و در نهایت کسبوکارهای خود را به دلایل مختلف رها کردهاند؛ یا باید از یک عضو خانوادهشان مراقبت میکردند یا باید تمام وقتشان را برای کار کردن برای کسانی که هنوز اقدامی برای ایجاد شرکتهای خود انجام ندادهاند، اختصاص میدادند؛ و یا اینکه در اغلب اوقات با توجه به شغل روزانهشان توانایی و زمان انجام کارهای دیگر را نداشتند.
اگر بخواهم صادقانه بگویم، این مشکلی است که به شکل معنیداری توانایی موسسان زن در مشارکت در برنامههای شتابدهی را تحتتاثیر قرار میدهد؛ چرا که در اغلب اوقات زنان بیشتر از مردان در نقشهای مراقبتی قرار میگیرند.
یکی از مشکلاتی که در گذشته با آن مواجه بودیم، محدود بودن تعداد مربیان دردسترس برای هر نوع کارگاه بوده است. شتابدهندهها بطور معمول سعی میکنند در طی یک دوره شتابدهی کارگاههای آموزشی خود را در چند شهر مختلف اجرا کنند تا به بیشترین تعداد ممکن منتورهای استراتژیک برسند؛ اما با این کار هم همچنان مجموعهی مربیهای خود را به این چند شهر محدود می کند.
داشتن برنامههای شتابدهی مجازی به ما این امکان را میدهد تا بتوانیم از دانش مربیان و منتورهایی از سراسر جهان در برنامههای خود استفاده کنیم؛ از جمله مربیانی که میتوانند با خود دانش فنی، تجاری و بازاریابی غنیای را به ارمغان بیاورند و از آن مهمتر، مربیانی که بتوانند از زبان استارتآپها صحبت کنند- از نظر فرهنگی و به معنای واقعی کلمه.
یک مطالعه کلاسیک نشان داده که تقریبا نیمی از سرمایهگذاریهای ریسکپذیر در 250 مایلی خانههای سرمایهگذاران اتفاق افتاده است! این یعنی سرمایه احتمالا در جاهایی شبیه به سیلیکونولی (دره سیلیکون) و شهر نیویورک متمرکز شده است چرا که بسیاری از سرمایهگذاران در آنجا زندگی میکنند. اگر قرار باشد زمانی این پویایی تغییر کند، آن زمان یقینا اکنون خواهد بود!
1) مدیریت یک شتابدهنده میتواند بسیار گران و هزینهبر باشد. بسیاری از شتابدهندهها – بهویژه آنهایی که در جوامع کمتر پیشرفته فعالیت خود را آغاز کرده و استارتاپهای آن ناحیهی جغرافیایی را هدف قرار میدهند، اساساً خودشان شرکتهای نوپا یا همان استارتاپ هستند!
وقتی که از شتابدهندهها و مراکز رشد نوپا در مورد بزرگترین چالش آنها نظرسنجی شد، اکثریت آنها به “جذب سرمایه” اشاره کرده بودند. این امر در ایالات متحده نیز صدق میکند- رهبران شتابدهندههای اخیراً تاسیس شده بر این باورند که مراکز فناوری – مخصوصا مراکز متعلق به سیاهپوستان – “نه تنها مورد توجه و حمایت قرار نمیگیرند، بلکه دستکم گرفته شده و در حال حاضر با کمبود بودجه مواجه هستند.”
داشتن برنامههای شتابدهی مجازی یا هیبریدی (آنلاین + مقدار محدودی حضوری) میتواند یک مدل عملیاتی تجاری و مقرونبهصرفه برای شتابدهندههایی باشد که هنوز جای پایشان را محکم نکردهاند. در شتابدهندهی مجازی شما میتوانند هزینههای تولید حضوری خود را کاهش داده و از منابع خود در جایی که اهمیت بیشتری دارد استفاده کنید: “ارائهی ارزش به کارآفرینانی که به دنبال رشد کسبوکار خود هستند.”
داشتن برنامههای شتابدهی مجازی مطمئناً جنبههای منفی هم دارد- اما فراموش نکنید که دنیا رد حال حرکت کردن به این سمت است. پس استارتاپها هم مجبورند که دیر یا زود به این مسیر کشیده شوند.