اگر حتی مدت کوتاهی در دنیای کسب و کارهای استارتاپی فعالیت کرده باشید، حتما اصطلاح پیوت (Pivot) به گوشتان خورده! پیوت یا چرخش مسیر، به معنی تغییر در استراتژی اصلی یک کسبوکار یا استارتآپ است که برای تست رویکردی جدید در هر کدام از خانههای مدل کسب و کار و پس از دریافت بازخورد از روش قبلی اجرا میشود. به عبارت دیگر، چرخش مسیر استارتآپی زمانی اتفاق میافتد که شرکتی استراتژی خود را جهت همراستا شدن با ترجیحات مشتریها، صنعت و یا هر عامل موثر دیگر در سود مالی شرکت تغییر دهد.
هر پیوت را نمیتوان تغییر اساسی کل شرکت در نظر گرفت. در اغلب موارد شرکت ها برای حل مشکل خود به جای بازسازی کامل تنها به ایجاد تغییر در یک واحد و یک بخش نیاز دارند.
پیوت میتواند هر نوع تغییری باشد، از تغییر مدل بازاریابی برای جذب مخاطب گرفته تا نحوه تولید محصول. گردش مسیر کسب و کار یا پیوت نیازمند ایجاد تغییراتی در استراتژی کسبوکار است که این تغییرات از سوی عوامل خارجی و خارج از کنترل کسبوکار به آن تحمیل میشوند.
اینستاگرام همیشه به شکلی که امروز میشناسیم نبودهاست. در واقع این برنامه به این شکل که امروز برای به اشتراک گذاشتن تصاویر و ویدیوها استفاده میکنیم، شروع به کار نکرده!
پلتفرمی که امروز به عنوان اینستاگرام وجود دارد، در واقع از سرویسی به نام Burbn به وجود آمده. این سرویس، برنامهای بود برای اعلام حضور بر اساس موقعیت جغرافیایی افراد! اما مدیران این پلتفرم پس از مدتی دریافتند که قابلیت به اشتراکگذاری عکس نسبت به دیگر ویژگیهای آن با استقبال بیشتری مواجه شده و به همین خاطر تصمیم گرفتند ویژگیهای دیگر را حذف کنند. آنها به طور انحصاری روی سه ویژگی و کارکرد در این برنامه تمرکز کردند:
در نهایت Burbn برند خود را تغییر داد و به اینستاگرام تبدیل شد؛ غول بزرگ اشتراکگذاری عکس و فیلم که امروز همه ما آن را میشناسیم، دوستش داریم و حتی از آن پول درمیآوریم. این تغییر در استراتژی Burbn بیشک فوقالعاده بوده و باعث شده ارزش اینستاگرام به بالاتر از 100 میلیارد دلار در سال 2018 برسد. (بلومبرگ)
مسیر طی شده و تغییر Burbn به اینستاگرام نمونهای از مفهوم روش ناب است که امروزه به آن چرخش مسیر استارتآپی یا پیوت میگوییم.
تعداد بسیار زیادی از غولهای فناوری مثل فیسبوک، اینستاگرام و اسلک به پیوتهای بسیار موفقشان معروف هستند. داستانهای موفقیت این پیوتهای معروف باعث شده تا بنیانگذاران تازهکارتر هم به این باور برسند که فرمول موفقیت بزرگ برای آنها نیز چرخش مسیر کسبوکار یا پیوت است.
در این قسمت، موقعیتهایی را که در آنها ممکن است تصمیم بگیرید پیوت کنید، ذکر میکنیم:
گاهی اوقات با اینکه کسبوکارتان چند وجه مختلف دارد، صرفا یکی از وجوه آن بسیار موفقتر و برجستهتر است. در این مواقع بهتر است با پیوت کردن به صورت انحصاری از آن وجه پشتیبانی کرده و با تمرکز بر روی آن به بهترین نتیجه برسید.
یکی از موثرترین روشهای سادهسازی تولید، حذف فرآیندها یا به اصطلاح چربیهای اضافی کسبوکار است. حذف شدن این وزنههای بیاهمیت و در عین حال سنگین، میتواند کلیدی برای “لاغر شدن” کسب و کار باشد. این مساله به خودی خود میتواند ارزش بیشتری را از سرمایه و زمانی که در شرکت خود سرمایهگذاری میکنید، استخراج کند.
در صورتیکه بتوانید یک ویژگی واحد از خدمات یا محصول خود را شناسایی کنید که مشتریان بیش از بقیه ویژگیها از آن لذت میبرند یا بیشتر استفاده میکنند، به چرخش یا پیوت و ایجاد تحول هم میتوانید فکر کنید.
عرضه خدمات یا محصول به بازار، از دور هیجان انگیز است. با این حال، گاهی اوقات ممکن است مقیاس مشکلی را که به آن پرداختهاید، بیش از حد ارزیابی کرده باشید. از طرف دیگر، مخاطبان هدف شما ممکن است حاضر نباشند مبلغی را که از آنها درخواست میکنید، بپردازند. یا شما درگیر یک یا چند مورد از 23 عاملی که باعث کاهش جذب مشتری میشود هستید.
به طور کلی، در هر موردی که محصول یا خدمتی که شما ارائه میکنید، آنگونه که پیشبینی کرده بودید در بازار سر و صدا به پا نکرد باید به فکر چرخش یا پیوت باشید. باید بیزنس مدل خود را تغییردهید تا ارزش بهتری به مخاطبان هدف خود منتقل کنید. در راهحلهای خود به فکر اقداماتی باشید که برای مصرفکننده علاقه ایجاد میکند.
این مساله میتواند به معنای تمرکز بر استراتژیهایی باشد که شامل موارد زیر است ( اما به اینها محدود نمیشود.):
هدف نهایی شما این است که مشتریان را وادار کنید کسب و کار شما را با دیدی جدید (و بهتر) ببینند.
در دنیای استارتآپی که کسی به کسی رحم نمیکند، شما همیشه در میدان رقابت و مسابقه هستید. در مواجه با دو مسالهای که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد، شما باید پیوت یا چرخش کسبوکار را در نظر داشتهباشید:
اما این تمام ماجرا نیست…..
در این حالت، چرخش و پیوت استارتآپ شما بسیار شدید خواهدبود. باید از بیخ و بن شرکت و عملیات آن را تغییر دهید. در واقع، ممکن است مجبور شوید استراتژی فروش خود را کاملاً اصلاح کنید یا حتی محصول (یا خدمات) خود را اصلاح کنید.
کسب و کار شما تنها تا جایی قادر به ادامه حیات است که بتوانید پول برایش خرج کنید. این بدان معناست که اگر پول شما برای ادامه کار تمام شود، باید هنر رها کردن ایده و فرآیندهای بعدی آن را بیاموزید و به سمت چیزی بروید که از منظر مالی مفیدتر باشد.
لازم است شما تمام مسائل را مورد بررسی دقیق قرار دهید تا بتوانید تعیین کنید که:
با استفاده از تمام این اطلاعات، میتوانید یک نقطه مرجع برای پیوت استارتاپ خود شناسایی کنید.
این مدل از چرخش یا پیوت رایجترین نوع در مدل کسبوکار است. کسبوکارها دوست دارند مسیر خود را در بازاری که در حال حاضر در آن هستند تغییر دهند، بدون اینکه اطلاعات جدیدی از بازار ارائه کنند یا بخش مصرفی جدیدی ایجاد کنند. البته باید بدانید که همچنین این نوع یکی از استراتژیهای تجاری پیوت است که به احتمال زیاد شکست میخورد. چرا که کسبوکارها به جای یافتن مناطق جدید برای گسترش، در بازار خود باقی میمانند.
گاهی اوقات، یک عنصر از محصول شما ممکن است پتانسیل پذیرش بیشتری را در مقایسه با کل برنامه شما نشان دهد. این همان چیزی است که منجر به ایجاد Slack شد (پیام رسان داخلی یک بازی تبدیل به یک ایده تجاری مجزا شد.). سوالی که پاسخ دادن به آن در این شرایط برای صاحبان کسبوکار دشوار است این است که آیا کسب و کار قدیمی خود را رها کنند یا نه. هنگامی که به دنبال چرخش یا پیوت در استراتژی کسبوکار هستید، دو رویکرد برای مدیریت موقعیت وجود دارد:
در این مرحله تصمیم گرفتن برای انتخاب راهحل به وضعیت جریان نقدینگی بستگی دارد. اگر کسبوکار قدیمی شما سودآور است و شاهد جذب مداوم مشتری هستید، منطقی است که آن را حفظ کنید.
این روش آخرین مرحله و از شدیدترین انواع پیوت است! در این حالت، ایده قبلی خود را کاملا رها میکنید و به جستوجوی چیزی کاملا جدید میروید. اگر شما به رویکرد پایین به بالا (Bottoms up) متعهد باشید، ارزش دارد که شرکت قبلی را تعطیل کنید و از پولی که باقیمانده برای راهاندازی کار جدیدی استفاده کنید.
اگر به فکر راهاندازی استارتاپ هستید، ابتدا یک نمونه اولیه ایجاد کنید و ببینید آیا مردم از آن استفاده میکنند، آن را ارزشمند میدانند و بازخوردی میدهند یا خیر. گرفتن این بازخورد در مراحل ابتدایی برای تعیین اینکه بیشترین تأثیر محصول در کجا خواهد بود، مهم است. نمونه اولیه همچنین به شما امکان میدهد تشخیص دهید که آیا این محصول برای برند شما مناسب است یا خیر.
به عنوان یک کارآفرین باید در جریان تغییرات بیانیه چشمانداز خود باشید و بدانید این فرآیند چگونه رخ میدهد. آن دورهای که تنها یک بیانیه چشم انداز و ماموریت وجود داشت، گذشته است. با تغییر بازار بیانیه نیز اغلب در حال تغییر است. ارزیابی مجدد آنچه باید انجام شود و سپس ترسیم یک پیوت مدل کسبوکار برای رسیدن به هدف جدید بسیار مهم است.
پیوت کردن، زمانی که با موانعی در مسیر کسبوکار خود مواجه میشوید میتواند مفید باشد. اما اگر بدون برنامهریزی و توجه به آن در مسیر کاملا جدیدی پیوت داشته باشید، احتمال دارد با شکست دوبارهای مواجه شوید. برای اطمینان از برنخوردن به مانع دیگری به شما 2 راهحل پیشنهاد میدهیم:
امروزه دنیای فناوری شبیه دهه قبل نیست. حتی با دو سال قبل هم متفاوت است. برای چرخش استارتاپ بسیار مهم است که بر موج تکنولوژی سوار باشید. تنها زمانی که کسبوکار شما قادر به وارد کردن جدیدترین فناوریها باشد، میتوانید با شانس موفقیت بیشتری پیوت کنید.
در هر مرحله از پیوت و هر زمانیکه قصد تصمیمگیری دارید، باید سرمایهگذاران را در جریان قرار دهید. در صورتی که فکر میکنید ماموریت و چشمانداز شرکت قرار است تغییر کند، حداقل 6 تا 8 ماه زودتر، این تغییرات را با سهامداران و سرمایهگذاران در میان بگذارید. هرگونه تغییر شدید بدون در جریان قرار دادن سرمایهگذاران میتواند به رابطهتان با آنها آسیب برساند و پیوت را غیرقابل دستیابی کند.
قبل از پیوت کردن، باید عملکرد رقبای اصلی خود را تجزیه و تحلیل کنید و بفهمید شما چگونه میتوانید کار آنها را بهتر انجام دهید. اگر قصد دارید سرویس یا محصولی کاملا مشابه رقبای خود به مشتریان ارائه دهید، نتایج قابل توجهی را مشاهده نخواهید کرد.
علاوه بر اینها باید به این مساله هم توجه کنید که رقبای شما چقدر بزرگ هستند و آیا استارتاپ شما میتواند با آنها رقابت کند یا خیر.
اگر قادر به فروش محصول خود نیستید اما مشکلی را نمیتوانید در محصول خود پیدا کنید، احتمال دارد که بازار هدف و مخاطب اشتباهی را انتخاب کرده باشید. در این حالت، پیوت کردن برای فروش مستقیم محصول به شرکتهای B2B میتواند راهحل خوبی باشد! در این صورت، شما اصلاً نیازی به تغییر محصول ندارید و فقط میتوانید استراتژی بازاریابی خود را تغییر دهید.
به طور کلی 3 نوع اصلی چرخش یا پیوت وجود دارد:
درحالی که ممکن است به نظر برسد باقی ماندن در فضای حال حاضر امنتر است، اما پیوت کردن در چنین شرایطی معمولا منجر به اتفاقات بزرگ و دستیابی به ایدههای بسیار موفقی نخواهد شد. در واقع، بعید به نظر میرسد که به طور تصادفی به ایده جدیدی در همان فضا برسید که شما را در موقعیت بسیار متفاوت و بهتری قرار دهد.
Twitch احتمالاً تنها مثال نقض در این مورد است (شرکتی که با موفقیت در داخل صنعت قبلی بر یک ایده کوچکتر متمرکز شد).
(اگرچه حتی Twitch مجبور شد 4 بار در 5 سال برنامه تجاری خود را تغییر دهد تا اینکه به موفقیت امروزی برسد.)
بهترین نمونههای پیوت معمولا از پروژههای داخلی خود تغییر را شروع کردند. نمونه های خوبی از پیوت Slack که از دل یک پروژه بازی و توییتر که از یک شرکت تولیدکننده پادکست به وجود آمدند، هستند. این شرکتها بدون محدود کردن خود در صنایع قبلی، روی ایده بهتری تمرکز کردند.
جمله آخر: پیوت در ابعاد بزرگ بهتر از پیوت کوچک است.
به عنوان یک کارآفرین، منطقیتر است که زودتر پیوت کنید؛ اما باید توجه کنید که با عجله کردن هم ممکن است همه چیز خراب شود.
پیوت کردن توصیه نمیشود مگر:
بخشی از فرآیندی که کارآفرینان و صاحبان مشاغل با آن دست و پنجه نرم میکنند، تصمیمگیری در مورد زمان تغییر مسیر است. برخی از کارآفرینان مدت زمان بسیار زیادی را منتظر میمانند، در حالی که برخی دیگر خیلی زود تسلیم میشوند. شما باید بازههای زمانی متفاوتی را برای صنایع مختلف در نظر بگیرید.
بازه زمانی تعریف شده باید به شما این امکان را بدهد که بفهمید آیا محصول شما کارکرد خوبی دارد یا نه. از این مهمتر این است که قبل از شروع کار، چارچوب زمانی تنظیم کرده باشید.
علت اصلی اینکه استارتاپ شما علیرغم انتظار شما موفق نشده را شناسایی کنید. گاهی اوقات، چیزهایی که مانع موفقیت شما میشوند، آن چیزی نیست که فکر میکنید (به عنوان مثال، اگر تجربه کاربری شما بهتر شود، محصول شما ممکن است موفق شود)
دو معیار که باید در نظر داشت:
گاهی اوقات بیخیال شدن و رها کردن همه چیز زمانی که کسبوکار به درستی کار نمیکند، بهترین کار است.
معنی این جمله این نیست که شما دیگر کارآفرین نیستید ( یا حتی چیزی کمتر از آن باشید). در واقع منظور این است که بتوانید برای ایدههای جدید در ذهن و زندگی خود فضای خالی ایجاد کنید و با ذهن بازتری ایده جدید را بررسی کنید و سرمایهگذاران و هم بنیانگذاران جدید و مرتبطی بیابید؛ بدون توجه به اینکه از پیوت کردن استارتاپ فعلی چقدر احتمال داشت سود ببرید.
بهترین قسمت ماجرا؟
در اکوسیستم استارتاپی، افراد به طور کلی به “شکست” با احترام و منصفانه نگاه میکنند. در واقع این یکی از زیباییهای این فضا همین است. حتی اگر یک استارتآپ شکست خورده داشته باشید و مجدد برای جمع کردن سرمایه به سرمایهگذاران مراجعه کنید، معمولا کسی نمیگوید چون یکبار شکست خوردهای دیگر به تو پول نمیدهم. در واقع نگرش قالب در اکوسیستم این است که در صورت داشتن یک استارتآپ شکست خورده و با استفاده از تجارب کسب شده، این بار احتمال موفقیت بیشتری دارید.
پس در واقع بیان اینکه شما قصد شروع استارتاپ برای بار دوم را دارید، میتواند به نفع شما هم باشد.
شما همیشه میتوانید فعالیتهایتان را تجدیدنظر کرده و تغییرات کوچک اعمال کنید؛ بدون اینکه پیوت کرده باشید.
Airbnb مثال خوبی در این مورد است. این تیم قبل از اینکه در نهایت به نیویورک رفته و در بازار اسم و رسمی بسازد، بازار را به مدت یکسال آزمایش کرد. با وجود اینکه وب سایت آنها کاملا در این دوره تغییر کرد، اما نمیشود اسم آن را پیوت گذاشت. مدیران Airbnb همواره به دنبال تطابق بودند و به سادگی از تولید تشکهای بادی به تخت روی آوردند. در حالی که برخی ممکن است این فرآیند را یک چرخش بنامند، در واقع بازنویسی محصول در اینجا اتفاق افتاده است.
توییتر در سال 2005 با نام Odeo راهاندازی شد و در ابتدا بستری برای پیدا کردن و اشتراکگذاری پادکستها بود. اما از آنجایی که رقیبی به نام iTunes به بازار آمد و بسیار قوی عمل کرد، Odeo تصمیم گرفت پیوت کند.
جک دورسی بنیانگذار توییتر به ایدهای رسید. ایده او ایجاد پلتفرم میکروبلاگینگی بود که در آن افراد میتوانستد بروزرسانیهای هم را به صورت آنلاین بخوانند و به اشتراک بگذارند.
امروزه توییتر به برندی با بیش از 355 میلیون کاربر تبدیل شده است که نه تنها برای اشتراکگذاری بهروزرسانیها، بلکه برای روزنامهنگاری، فعالیتهای اجتماعی و توییتهای روزمره هم استفاده میشود.
یوتیوب به عنوان یک برند نیازی به معرفی ندارد. با بیش از 2 میلیون کاربر که هر ماه به این پلتفرم میآیند، این برند کاملا بر بازار پلتفرم اشتراک ویدیو حاکم است.
با این حال، YouTube در ابتدا بهعنوان پلتفرم اشتراکگذاری ویدیو که این روزها هم برای سرگرمی و هم برای یادگیری به آن سر میزنیم، شروع به کار نکرده بود. بلکه در ابتدا یک وبسایت دوستیابی بود که به مجردها امکان میداد ویدیوهایی از خود آپلود کنند تا بگویند چه کسی هستند و به دنبال چه شریک عاطفیای هستند.
بنیانگذاران خیلی زود تصمیم گرفتند پیوت کنند و یوتیوب به مردم اجازه داد که انواع مختلفی از ویدیوها را آپلود کنند و این باعث شد چیزی که امروزه از یوتیوب میشناسیم به وجود بیاید.
شرکت Tiny Speck به مدیریت استوارت باترفیلد شروع به ساخت یک بازی به نام Glitch کرد. این ایده پس از راهاندازی در مدت کوتاهی غیرقابل اجرا اعلام شد. با این حال، ابزار ارتباط داخلی آن که برای برقراری ارتباط بین دفاتر کانادا و ایالات متحده ایجاد شده بود، یک جرقه بود.
پلتفرم پیامرسان Slack، در سال 2014 تاسیس شد و در همان سال اول به محبوبیت زیادی رسید.
نتیجه
فهمیدن تفاوت اینکه چه زمانی بهتر است پیوت کنید و چه زمانی ایجاد تغییرات کوچک در محصول یا خدمات بهتر جواب خواهد داد، بسیار مهم است. ارزیابی در یک جدول زمانی تقریبا بلندمدت اما منطقی، به شما کمک میکند این تصمیم را بهتر بگیرید. در برخی موارد، ممکن است بهتر باشد کسبوکار را تعطیل کنید و با یک ایده جدید و انبوهی از آموختهها دوباره شروع کنید.
وینوهاب بزرگترین شتابدهنده مجازی در ایران، نسل جدید شتابدهنده مجازی برای پارسی زبانان
شماره پشتیبانی:
۰۲۱۹۱۳۰۱۳۲۵
۰۹۹۲۹۹۱۶۸۱۶