لوگو شتابدهنده مجازی وینوهاب
  • خدمات
    • آموزش راه‌اندازی کسب‌و کار
    • مسئولیت اجتماعی
  • منتورینگ
    • رزرو جلسه منتورینگ
    • ورود/ثبت نام منتور
  • جذب سرمایه
  • راهکارهای سازمانی
  • تعرفه‌ها
  • دانشنامه
Menu
  • خدمات
    • آموزش راه‌اندازی کسب‌و کار
    • مسئولیت اجتماعی
  • منتورینگ
    • رزرو جلسه منتورینگ
    • ورود/ثبت نام منتور
  • جذب سرمایه
  • راهکارهای سازمانی
  • تعرفه‌ها
  • دانشنامه
ورود/ثبت نام
Menu
  • خدمات
    • آموزش راه‌اندازی کسب‌و کار
    • مسئولیت اجتماعی
  • منتورینگ
    • رزرو جلسه منتورینگ
    • ورود/ثبت نام منتور
  • جذب سرمایه
  • راهکارهای سازمانی
  • تعرفه‌ها
  • دانشنامه
لوگو پلتفرم شتابدهی وینوهاب
پیوت در استارتاپ
پیوت در استارتاپ به چه معناست و چطور پیوت کنیم؟ +مثال
14 اسفند 1400

16 مفهوم مالی که هر کارآفرین باید بداند!

14 فروردین 1401
مفاهیم مالی کارآفرینی

 

1.نرخ بازگشت سرمایه (ROI)

2.بازگشت هزینه تبلیغات (ROAS)

3.سرمایه در گردش

4.حاشیه سود (Profit Margins)

5.بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS)

6.درآمد (Revenue)

7.ارزش‌گذاری (Valuation)

8.سال مالی/حسابداری (Fiscal/Accounting Year)

9.استهلاک دارایی های ملموس

10.استهلاک بر دارایی‌های ناملموس

11.سود قبل از بهره، مالیات، استهلاک و استهلاک (EBITDA)

12.هزینه جذب هر مشتری (CAC)

13.ارزش طول عمر مشتری (LTV)

14.اقتصاد واحد (Unit Economics)

15.نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

16.اعتبار تجاری (Business Credit)

 

به عنوان یک کارآفرین، از شما توقع می‌رود از همه چیز، حداقل کمی اطلاعات داشته باشید. مسائل مالی هم بخشی از این دریای اطلاعات است که از شما توقع می‌رود بر آن تسلط نسبی داشته باشید. از آنجایی که شما کسب‌وکاری را اداره می‌کنید، مسلما در طول روز بارها با کلمات و اصطلاحات تخصصی حوزه مالی روبرو می‌شوید. در این مقاله تعدادی از مهم‌ترین مفاهیم و اصطلاحات مالی که برای اداره یک کسب‌وکار کوچک مورد نیاز هستند را جمع‌آوری کردیم. به کمک این اصطلاحات قادر خواهید بود مفاهیمی مانند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام و درآمد قبل از بهره، مالیات و استهلاک (EBITDA) را بهتر درک کنید و هرجا لازم باشد از آنها استفاده کنید.

1.  نرخ بازگشت سرمایه (ROI)

نرخ بازگشت سرمایه (ROI) عاملی است که برای تعیین سودآوری یا عدم سودآوری سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. ROI به دو صورت استفاده می‌شود:

  • برای تعیین بازده تخمینی سرمایه‌گذاری آینده یا فعلی
  • به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل برای تعیین میزان سودآوری سرمایه‌گذاری.

راه‌هایی برای بیان بازگشت سرمایه

ROI را می‌توان به 3 روش مختلف بیان کرد:

  • به عنوان یک نسبت
  • به صورت درصد
  • به صورت چندگانه (به عنوان مثال 5x یا 10x، که بیشتر زمانی استفاده می‌شود که ROI بیشتر از 100٪ باشد.)

فرمول‌های بازگشت سرمایه

2 راه برای محاسبه ROI وجود دارد. هر دو نتیجه یکسانی به شما خواهند داد. این فقط اولویتی در روش محاسبه است:

چه زمانی از ROI استفاده کنیم؟

ROI معیاری است که برای ارزیابی ارزش ابتکار عمل از آن استفاده خواهید کرد. قبل از انجام روشی ابتکاری یا متحمل شدن هزینه‌ای برای تخمین ارزش بالقوه آن برای کسب‌وکار، از ROI به عنوان برآورد استفاده ‌کنید. ROI همچنین برای مشخص کردن این که آیا سرمایه‌گذاری در زمان، منابع یا سرمایه شما ارزش آن را داشته یا خیر هم مورد استفاده قرار می‌گیرد. (و اگر ارزش داشت، چقدر ارزش دارد).

از ROI برای تخمین یا محاسبه ارزش سرمایه‌گذاری در موارد زیر می‌توانید استفاده کنید:

  • تجهیزات
  • پرسنل
  • کمپین‌های بازاریابی
  • راه‌اندازی یک محصول جدید
  • افتتاح فروشگاه آجر و ملات
  • سرمایه‌گذاری در سفارشات خرید / افزایش موجودی
 

2.  بازگشت هزینه تبلیغات (ROAS)

بازگشت (بازده) هزینه تبلیغات (ROAS) نسبتی مالی است که سودآوری هزینه‌های تبلیغاتی شما را محاسبه می‌کند. ROAS شبیه نسخه‌ای متمرکز‌تر از ROI عمل می‌کند و تقریبا همانطور محاسبه می‌شود. تفاوت اصلی این است که ROAS به طور خاص سودآوری هزینه‌های تبلیغات را اندازه می‌گیرد.

2.-بازگشت هزینه تبلیغات

نحوه محاسبه ROAS

ROAS خوب چیست؟

“ROAS چهار برابر” (معروف به 4:1 یا 400٪) به عنوان معیاری معمولی برای هزینه‌های تبلیغات آنلاین در نظر گرفته می شود. گفته می‌شود، آنچه که ROAS خوب را ایجاد می‌کند، از کسب‌وکاری به کسب‌وکار دیگر متفاوت است. برخی از کسب‌وکارها برای سودآوری به ROAS بسیار بالاتری نیاز دارند، در حالی که سایر کسب‌وکارها می‌توانند با حفظ سودآوری، ROAS کمتری را در نظر داشته باشند. به عنوان مثال، مشاغل تجارت الکترونیک معمولاً می‌توانند ROAS کمتری داشته باشند. زیرا هزینه‌های اضافی مربوط به خرده‌فروشان، مثلا فروشنده آجر و ملات را ندارند.

3.  سرمایه در گردش

سرمایه در گردش یا جریان نقدی، به سرمایه نقدی یک کسب‌وکار اشاره دارد. سرمایه در گردش را می‌توان به دو روش محاسبه کرد، یا به عنوان نسبت خالص سرمایه در گردش (که با تقسیم دارایی‌های جاری بر بدهی‌های جاری شما محاسبه می‌شود) یا سرمایه در گردش خالص (محاسبه شده با کم کردن بدهی‌های جاری از دارایی های جاری شما).

فرمول‌های سرمایه در گردش (Working Capital)


هدف از محاسبه سرمایه در گردش، ارزیابی این مساله مهم است که آیا پول نقد کافی برای پوشش هزینه‌های مشخص را در دسترس دارید یا خیر. در نتیجه، بهتر است دارایی‌هایی را که در سرمایه در گردش خود لحاظ می‌کنید به دارایی‌های کوتاه‌مدت خود مانند پول نقدی که در دست دارید (یعنی در حساب بانکی کسب‌وکارتان) و حساب‌های دریافتنی که انتظار دارید تا 12 ماه آینده به دستتان برسد، محدود کنید.

برای محاسبه سرمایه در گردش، چه مواردی را باید در بدهی‌های جاری لحاظ کنید؟

باید حقوق، مالیات، و حساب‌های پرداختنی (موجودی معوقه به فروشندگان، موجودی کارت اعتباری و غیره) را در نظر بگیرید.

چرا سرمایه در گردش برای کارآفرینان مهم است؟

سرمایه در گردش یکی از مهم‌ترین مفهوم‌های مالی است که به عنوان یک کارآفرین باید نسبت به آن آگاهی کافی داشته باشید. زیرا به شما امکان بررسی چگونگی وضعیت مالی کوتاه مدت کسب‌وکارتان را می‌دهد. میزان سرمایه در گردش یا جریان نقدی کسب‌وکار شما ممکن است در طول سال در نوسان باشد. پیش‌بینی و ثبت مالی ماه به ماه به شما کمک می‌کند تا سرعت دقیق رشد سرمایه در گردش و محدودیت‌های خود را مشخص و محدود کنید. بعد از کشف چگونگی نوسان نقدینگی کسب‌وکار، می‌توانید برای آن زمان‌هایی برنامه‌ریزی کنید که ممکن است به سرمایه در گردش اضافی نیاز داشته باشید.

دلایلی که ممکن است به سرمایه در گردش اضافی نیاز داشته باشید:

  • برای استفاده از تخفیف عمده تامین‌کنندگان
  • برای پاسخگویی به هجوم صورتحساب‌های فروشندگان
  • برای پوشش مالیات، حقوق کارکنان و سایر هزینه‌ها در دورانی که پول در دستتان نیست
  • برای راه‌اندازی کسب‌وکاری دیگر

4.   حاشیه سود (Profit Margins)

حاشیه سود یکی از معیارهای رایج برای تعیین سودآوری یک کسب‌وکار کوچک است. هرچه حاشیه سود کسب‌وکار شما بیشتر باشد، انعطاف‌پذیری بیشتری هم خواهید داشت، اما از طرف دیگر، صرفا به دنبال سود بودن می‌تواند کیفیت محصولات/خدمات شما را کاهش دهد (که خود باعث ایجاد یک سری چالش های دیگر خواهد بود). برای صاحبان مشاغل کوچک، هدف یافتن تعادل بین حاشیه سود، کیفیت و سایر ارزش‌های شرکت (مانند پایداری، سرمایه‌گذاری اجتماعی و غیره) است.

چطور حاشیه سود را محاسبه کنیم؟

به طور کلی 3 نوع حاشیه سود وجود دارد. هر کدام از آنها سودآوری را به روش متفاوتی اندازه‌گیری می‌کنند و مزایای خاص خود را دارند. بهترین راه برای انتخاب یک روش، این است که ببینیم چه استفاده‌ای از آن می‌خواهیم بکنیم. در این مقاله سعی می‌کنیم شما را از طریق مثال و بیان اینکه در هر یک از آنها کدام یک از انواع حاشیه‌های سود مفیدتر است، راهنمایی کنیم.

  • حاشیه سود خالص:

حاشیه سود خالص، سودآوری شرکت را در رابطه با هزینه‌هایتان مشخص می‌کند.

  • حاشیه سود ناخالص:

حاشیه سود ناخالص می‌تواند برای ارزیابی استراتژی‌های قیمت‌گذاری، فرآیندهای تولید و تلاش‌هایتان برای تولید استفاده شود.

  • حاشیه سود عملیاتی:

حاشیه سود عملیاتی در مورد این است که کسب‌وکار شما بعد از کسر هزینه مواد اولیه و دستمزد چقدر سود دارد. پس به طور کلی، حاشیه سود عملیاتی مشخص می‌کند که کسب‌وکار شما چقدر سودآور بوده است. مهم‌تر از همه، هزینه‌هایی مانند مالیات و بهره را شامل نمی‌شود (به این ترتیب، مشابه EBITDA است که بعداً به آن هم می‌رسیم).

نحوه محاسبه حاشیه سود

نحوه استفاده موثر از محاسبات حاشیه سود:

حاشیه سود می‌تواند به عنوان ستاره‌ شمالی برای هدایت تصمیمات مهم در کسب و کار شما عمل کند. هنگامی که به صورت منظم، حاشیه سود خود را بررسی می‌کنید، سایر معیارهای مالی مهم مانند سرمایه در گردش شما قابل پیش‌بینی خواهد بود. برای اینکه بیشترین بهره را از معیارهای حاشیه سود ببرید، باید مرتباً آنها را بررسی کنید. همانطور که در مورد اصل زنجیره تامین در سال 2021 مشاهده شد، عوامل مختلفی در سراسر زنجیره تامین می‌تواند بر حاشیه سود تأثیر بگذارد. با بررسی منظم حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی، می‌توان از اتفاقات پیش‌بینی نشده ناخوشایند در گزارش پایان سال جلوگیری کنید.

5.  بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS)

بهای تمام شده کالای فروش رفته یا COGS به هزینه‌های خاص مربوط به فروش مستقیم محصولات – از جمله موجودی، بسته‌بندی، هزینه‌های تولید، نیروی کار و مواد اولیه – اشاره دارد. COGS محاسبه هزینه‌های اساسی است که می‌تواند برای محاسبه سایر معیارهای مهم تجاری استفاده شود. به عنوان مثال، COGS می‌تواند برای محاسبه سود ناخالص (با کم کردن COGS از درآمد فروش) استفاده شود.

چه چیزهایی در بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS) محاسبه می‌شوند؟

محاسبه بهای تمام شده کالا (COGS)، به محصولات خاص و انواع هزینه‌های کسب‌وکار بستگی دارد. در اینجا چند نمونه رایج از آنچه ممکن است در COGS گنجانده شود آورده شده است:

  • باربری و ارسال
  • کارگر مستقیم
  • مواد اولیه
  • هزینه‌های توزیع
  • محصولات تمام شده برای فروش مجدد
  • اقلام موردنیاز برای تکمیل یک محصول
  • موارد موردنیاز برای فروش یک محصول

نحوه محاسبه بهای تمام شده کالا (COGS)

“موجودی اولیه” به ارزش موجودی شما در شروع یک سال حسابداری اشاره می‌کند.

“خریدها” شامل هرگونه هزینه مربوط به خرید یا ساخت محصول در همان دوره است.

“موجودی نهایی” به ارزش موجودی شما در پایان یک سال حسابداری اشاره می‌کند.

6.  درآمد (Revenue)

درآمد یا فروش ناخالص، به کل پولی گفته می‌شود که کسب‌وکار ایجاد می‌کند. به درآمد، “خط برتر” هم گفته می‌شود. این نامی است که به دلیل قرار گرفتن در بالای برگه سود و زیان (P&L) به آن اطلاق می‌شود. درآمد عبارت است از مقدار پولی که کسب‌وکار شما بدون در نظر گرفتن هیچ هزینه‌ای به دست آورده است.

چرا میزان درآمد مهم است؟

درآمد نشان‌دهنده توانایی یک کسب‌وکار برای فروش محصول یا خدمت است. در حالی که کسب‌وکارها در نهایت باید سودآور باشند – و کسب‌وکارها اغلب می‌توانند بدون سودآوری هم درآمد زیادی ایجاد کنند – برای شروع نمی‌توانید بدون درآمد به سود برسید. درآمد نشان‌دهنده تقاضا برای محصولات شما در بازار است.

7.  ارزش‌گذاری (Valuation)

اولین تعریفی که با شنیدن ارزش‌گذاری به ذهن می‌رسد، برآورد ارزش چیزی است. برای اکثر صاحبان مشاغل کوچک، ارزش‌گذاری به ارزش شرکت آنها بر اساس یک فرمول خاص اشاره دارد. دانستن اینکه ارزش فعلی کسب‌وکارتان چقدر است، از چند جهت مفید است:

  • سرمایه‌گذاران معمولا پولی که روی شما سرمایه‌گذاری می‌کنند، بر اساس ارزش‌گذاری شما خواهد بود.
  • اگر قصد فروش کسب‌وکار خود را دارید، قیمتی که برای آن به شما پیشنهاد خواهد شد تا حد زیادی بر اساس ارزش‌گذاری شرکت شما است (اگرچه در این موارد، ارزش‌گذاری می‌تواند بسیار دقیق‌تر انجام شود).
  • دانستن ارزش شرکت انگیزه ادامه کار است. راه‌اندازی یک کسب‌وکار کوچک سخت است. اداره کردنش می‌تواند به همان اندازه سخت باشد. اینکه بتوانید عددی مشخص کنید و بگویید: «شرکتی ساختم که اینقدر ارزش دارد» می‌تواند به شما کمک کند تا در شرایط سخت و از طوفان‌ها به سلامت عبور کنید.

روش‌های ارزش‌گذاری کسب‌وکار

روش‌های متعددی برای ارزش‌گذاری یک کسب‌وکار می‌توان انتخاب کرد. این موضوع ممکن است برای شما کمی گیج‌کننده باشد! بنابراین پنج مورد از بهترین روش‌های موجود را به صورت خلاصه در ادامه بیان خواهیم کرد.

  • ارزش‌گذاری سود تاریخی:

ارزیابی سود تاریخی، ارزش شرکت را بر اساس درآمد آن (درآمد ناخالص)، توانایی بازپرداخت بدهی و جریان نقدی تعیین می‌کند.

  • ارزش‌گذاری نسبی:

ارزش‌گذاری نسبی، با محاسبه ارزش کسب‌وکار با مشاغل مشابه در صورت فروش تعیین می‌شود.

  • ارزش‌گذاری دارایی:

در این روش ارزش‌گذاری با تجمیع ارزش دارایی های مشهود و نامشهود بیزنس با استفاده از ارزش بازار انجام میشود.

  • ارزش‌گذاری سود قابل نگهداشت آینده:

 این روش ارزشیابی از سودآوری آتی برای تعیین ارزش امروز یک تجارت استفاده می‌کند. در ارزش‌گذاری سود قابل نگهداشت آتی با بررسی میزان درآمد، سود و هزینه‌های 3 سال گذشته کسب‌وکار محاسبه می‌شود و بدینوسیله قادر خواهید بود برآورد معقولی از سود آینده پیش‌بینی کنید.

  • ارزش‌گذاری تنزیل جریان نقدی:

 روش تنزیل جریان نقدی زمانی استفاده می‌‍‌‌‌شود که انتظار نمی‌رود سود در آینده ثبات داشته باشد.

8.  سال مالی/حسابداری (Fiscal/Accounting Year)

سال مالی مفهومی متفاوت با سال تقویمی است. سال مالی، دوره‌ای 12 ماهه یا 53/52 هفته‌ای است که در آن مسائل مالی یا حسابداری بررسی می‌شود. برخلاف سال تقویمی، سال مالی در زمان انتهایی آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. برای مثال دولت آمریکا تاریخ‌های سال مالی را به نحوی تنظیم می‌کند که شرکت‌ها بر اساس آن مالیات‌های خود را مورد بررسی قرار دهند.

9.  استهلاک دارایی های ملموس

این مفهوم به میزان کاهش ارزش دارایی‌های ملموس و مشهود طی یک دوره زمانی مشخص اشاره دارد. با استفاده از این مفهوم است که کسب‌وکارهای کوچک می‌توانند بر اساس میزان درآمد ایجاد شده از یک دارایی، آن را ارزش‌گذاری کنند. شرکت‌ها از این مفهوم برای بررسی مسایل مربوط به مالیات و حسابداری خود استفاده می‌کنند. در کنار این مسائل، این مفهوم می‌تواند اطلاعات ارزشمندی در مورد طول عمر برخی از با ارزش‌ترین دارایی‌هایتان را به شما بدهد.

چرا کسب‌وکارها از مفهوم استهلاک دارایی‌های ملموس استفاده می‌کنند؟

مفهوم استهلاک یا کاهش بها معمولا برای بیان ارزش دارایی‌های با قیمت بالا مانند ماشین‌آلات و تجهیزات گران‌قیمت مورد استفاده قرار می‌گیرد. خرید‌هایی از این دست مخصوصا اگر مربوط به حوزه تولید باشند، می‌توانند بسیار گران باشند. در نتیجه شرکت‌ها  اغلب از مفهوم استهلاک برای تخصیص هزینه تجهیزات در دوره‌های زمانی مختلف به جای بررسی آن هزینه‌ها در پایان یکسال استفاده می‌کنند.

انواع استهلاک دارایی‌های ملموس

  • خط مستقیم :

روش استهلاک خط مستقیم، ابتدایی‌ترین روش برای ثبت استهلاک است. با استفاده از این روش، یک کسب‌وکار هر سال مقدار مساوی از استهلاک را در طول عمر «مفید» دارایی ثبت می‌کند تا زمانی که دارایی به ارزش نجات‌یافته خود برسد.

  • استهلاک به روش مانده نزولی:

روش استهلاک مانده نزولی از مقدار درصدی بر اساس استهلاک خط مستقیم استفاده می‌کند تا این واقعیت را در نظر بگیرد که دارایی بعداً در طول عمر خود ارزش بیشتری از دست می‌دهد.

  • روش مانده نزولی مضاعف:

این روش همان نرخ استهلاک خط مستقیم است که در 2 ضرب می‌شود.

10.                 استهلاک بر دارایی‌های ناملموس

استهلاک بر دارایی‌های ناملموس یک تکنیک حسابداری است که به صورت دوره‌ای برای کاهش ارزش دفتری تسهیلات یا دارایی‌های نامشهود در طی یک دوره زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. همچنین، استهلاک مالی در فرآیند تسویه بدهی از طریق پرداخت‌های اصل و بهره منظم در طول زمان مورد استفاده قرار می‌گیرد. استهلاک به شیوه تجاری پرداخت بدهی اشاره دارد. همچنین می‌تواند به یک روش حسابداری برای تقسیم آن بدهی و پخش آن در طول زمان اشاره کند تا در زمان وقوع بدهی به صورت یکجا در دفاتر حسابداری نباشد.

 

11.                 سود قبل از بهره، مالیات، استهلاک و استهلاک (EBITDA)

 EBITDA معیاری رایج برای ردیابی سودآوری یک استارت‌آپ است. این اصطلاح مخفف درآمد قبل از بهره، مالیات و استهلاک است. ساده‌ترین جمله برای تعریف این اصطلاح، این است که این مفهوم همان درآمد منهای هزینه‌های عملیاتی است.

EBITDA در یک کسب‌وکار کوچک زمانی مهم است که آن شرکت استارت‌آپی در جست‌وجوی سرمایه‌گذار بوده و یا کسب‌وکار متعلق به یک شرکت سرمایه‌گذار خطرپذیر VC باشد. در عملیات روزانه معمولا صاحبان مشاغل کوچک نیاز به سر و کله زدن با  EBITDA ندارند. اما به هر حال مفهومی است که در دنیای تجارت، مخصوصا در دورانی که استارت‌آپ‌های حوزه تکنولوژی در حال تبدیل شدن به غول‌های تکنولوژی هستند به وفور شنیده می‌شود. بنابراین درک کردن مفهوم EBITDA و چگونگی عملکرد آن دانش مالی شما را کامل می‌کند.

نحوه محاسبه EBITDA

درآمد خالص با کم کردن هزینه‌ها از درآمد ناخالص شما محاسبه می ‌شود. مالیات، استهلاک بر دارایی‌های ملموس و استهلاک بر دارایی‌های ناملموس معمولاً در هزینه‌های یک کسب‌وکار گنجانده می‌شود؛ بنابراین برای محاسبه EBITDA، آن هزینه‌ها را دوباره به آن اضافه می‌کنید. این ساده‌ترین روش برای محاسبه EBITDA است. همچنین می‌توانید EBITDA را با استفاده از هزینه‌های عملیاتی محاسبه کنید. این روش به مراحل بیشتری نیاز دارد.

آنچه EBITDA می‌تواند در مورد یک کسب و کار به ما بگوید:

EBITDA بیشتر از اینکه تصویر کامل مالی حال حاضر یک کسب‌وکار را نشان دهد، نشان‌دهنده این است که بیزنس ما چه قابلیت‌هایی دارد. بسیاری از استارت‌آپ‌های مقیاس‌پذیر، زیر بار مقادیر زیادی بدهی قرار می‌گیرند تا بتوانند به رشد دلخواه خود دست یابند. این بدهی باعث می‌شود کسب‌وکار در کوتاه مدت سودآور نباشد. از آنجایی که این بدهی در محاسبه EBITDA حذف می‌شود، می‌توانیم تقریبا متوجه شویم که سودآوری آن کسب‌وکار پس از تسویه بدهی چگونه خواهد بود.

 

شرایط و محاسبات مرتبط با EBITDA که باید بدانید:

  • حاشیه EBITDA:

حاشیه EBITDA سودآوری شرکت را به عنوان درصدی از درآمد نشان می دهد. 

  • EBITDA تعدیل شده:

EBITDA تعدیل شده ناهنجاری های خاص یک کسب‌وکار معین را در بر می‌گیرد و مقایسه تجارت با صنعتی بزرگ را آسان‌تر می‌کند.

  • EBIT :

 EBIT سود عملیاتی اصلی شرکت را بدون هزینه های بهره و مالیات نشان می‌دهد. 

  • نسبت پوشش EBITDA به بهره:

 نسبت پوشش EBITDA اندازه‌گیری می‌کند که آیا یک شرکت برای پرداخت بدهی‌های خود سودآور است یا نه!

  • EBITDA چندگانه:

EBITDA چندگانه ROI یک شرکت را اندازه‌گیری می‌کند.

12.                 هزینه جذب هر مشتری (CAC)

هزینه جذب مشتری (CAC) به میزان سرمایه‌ای که یک کسب و کار برای جذب مشتری جدید خرج می کند، اشاره دارد. این مقدار شامل تمام منابع بازاریابی و فروش و در کنار آن متعلقات و تجهیزات مربوط است که برای جذب مشتریان صرف می‌شود. از آنجایی که امروزه اکثر بیزنس‌ها از تبلیغات آنلاین هدفمند استفاده می‌کنند، بدست آمدن مقدار CAC به صورت کاملا مشخص امکان‌پذیر است (و در بسیاری از موارد، تبلیغات آنلاین CAC را در مقایسه با تبلیغاتی معمول و گسترده‌تر مانند تبلیغات تلویزیونی یا چاپی کاهش می‌دهد).

با کاهش مقدار CAC می‌توانید سود بیشتری بدست آورید. اینکه چه میزان CAC می‌تواند مطلوب باشد، از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است. به طور مثال، در صنایعی که رقابت زیادی برای جذب مشتری وجود دارد، این عدد بیشتر است. در چنین مواردی باید اطمینان پیدا کنید که نسبت ثابتی بین CAC و LVT یا نرخ طول عمر مشتری وجود داشته باشد. در ادامه، جزئیات بیشتری مورد بحث قرار می‌گیرد.

هزینه‌های جذب مشتری (CAC) شامل چه مواردی می‌شود؟

  • هزینه تبلیغات مستقیم (هزینه تبلیغات)
  • هزینه‌های خلاقانه
  • هزینه‌های تولید
  • هزینه‌های موجودی
  • حقوق و دستمزد تیم بازاریابی
  • حقوق و دستمزد تیم فروش

فرمول ساده هزینه جذب مشتری ساده

13.                 ارزش طول عمر مشتری (LTV)

این مفهوم بیانگر ارزش یک مشتری در کل طول عمر رابطه مشتری با یک برند است. داشتن مشتری ثابت باعث بالا رفتن نرخ LTV می‌شود و به همین منوال، مشتری‌ای که فقط یکبار از شما خرید کرده و دیگر به شما رجوع نکند، باعث کاهش این متغیر خواهد شد. همانطور که مشاهده می‌کنید، افزایش نرخ LVT یکی از اهداف اصلی در هر کسب‌وکار است. مخصوصا به این دلیل که بدست آوردن مشتریان جدید بسیار پرهزینه‌تر از نگه داشتن مشتریان قبلی است.

نحوه محاسبه ارزش طول عمر مشتری (LTV)

چرا ارزش طول عمر مشتری برای کارآفرینان مهم است؟

اگر کسب و کار شما به صورت جذب کاربران کار می‌کند، ارزش طول عمر مشتری به شما کمک خواهد کرد که رابطه خود با مشتریان را ره‌گیری کنید. به طور کلی، LTV روش‌هایی برای ردیابی ارزش رابطه خود با یک مشتری در مدت زمان طولانی‌تر، معمولاً بیش از یک سال، در اختیار کسب‌وکارها قرار می‌دهد.

ارزش طول عمر مشتری همچنین می‌تواند به شما نشان دهد که چه نوع ROI از هزینه‌های جذب مشتری (CAC) دریافت می‌کنید.

14.                 اقتصاد واحد (Unit Economics)

اقتصاد واحد به درآمد و هزینه‌های یک کسب‌وکار مربوط به یک محصول خاص یا « یک واحد» اشاره دارد. برای محاسبه اقتصادی یک واحد، ابتدا باید تعیین کنید که تعریف یک “واحد” در حوزه کسب‌وکار شما چیست. برای اکثر مشاغل، هر مشتری یک واحد در نظر گرفته می‌شود. برای محاسبه اقتصاد واحد برای هر کسب‌وکار، باید تعیین کنید که هزینه به دست آوردن یک واحد (به عنوان مثال یک مشتری) چقدر است و آن واحد چقدر برای کسب‌وکار شما ارزش ایجاد می‌کند. راه دیگر برای درک این موضوع این است که شما ارزش طول عمر مشتری (LTV) را نسبت به هزینه جذب مشتری خود تعیین کنید.

 

فرمول سودآوری واحد

چرا اقتصاد واحد برای کارآفرینان مهم است؟

اقتصاد واحد به شما امکان می‌دهد تا میزان موثر بودن هزینه‌های صرف شده برای جذب مشتری را بررسی کنید. در مدینه فاضله و در ایده‌آل‌ترین حالت ممکن شما قادر هستید تا LTV خود را به حداکثر رسانده و CAC خود را به حداقل برسانید، اما متاسفانه در دنیای واقعی همیشه اینطور نیست. تجزیه و تحلیل اقتصاد واحد به شما این امکان را می‌دهد تا به بهترین نحو از فرصت‌ها بهره برده و با چالش‌ها مواجه شوید. CAC و LTV هر کدام به تنهایی اطلاعات ارزشمندی درباره کسب‌وکارتان به شما می دهند، اما زمانی می‌توانند عملی‌ترین دید را به شما ارائه دهند که در کنار هم مورد بررسی قرار گیرند.

15.                 نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

این نرخ که به نرخ ریسک، چرخ‌دنده یا اهرم نیز معروف است، به شما این امکان را می‌دهد تا بدهی‌های شرکت خود را با حقوق صاحبان سهام مقایسه کنید. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام نشان می‌دهد که یک کسب‌وکار در مقایسه با وجوه متعلقه، چقدر عملیات خود را از طریق بدهی تأمین مالی می‌کند.

نحوه محاسبه نسبت حقوق صاحبان سهام

چه زمانی نسبت حقوق صاحبان سهام برای یک کارآفرین مهم است؟

زمانی نیاز است نگران این نسبت باشید که کسب‌وکارتان دارای سرمایه‌گذاران خارجی و یا بدهی خارج از سازمان باشد. نسبت D/E اطلاعاتی را در مورد میزان ریسکی که کسب‌وکارتان با آن مواجه است به شما می‌دهد که این ریسک، حاصل این مساله است که شما از چه طریقی منابع مالی برای عملیات خود را تامین می‌کنید.

16.                 اعتبار تجاری (Business Credit)

همانطور که افراد حقیقی دارای امتیاز اعتباری هستند، بیزنس‌ها هم می‌توانند از این اعتبار برخوردار شوند. امتیاز اعتباری تجاری می‌تواند معیار سنجش مهمی برای کسب‌وکار شما باشد و واجد شرایط بودن بیزنس شما را برای تامین مالی تحت تاثیر قرار دهد. دامنه امتیازات اعتباری کسب‌وکار از یک تا 100 است. این اعتبار توسط وام‌دهندگان برای تعیین اعتبار کسب‌وکار استفاده می‌شود. (یعنی چقدر احتمال دارد که این کسب و کار، وام را بازپرداخت کند).

عواملی که بر امتیاز اعتبار کسب و کار شما تأثیر می‌گذارد:

به گفته Experian، موارد زیر مهم‌ترین عواملی هستند که بر امتیاز اعتباری شما تأثیر می‌گذارند.

  • تعداد سال‌هایی که شرکت شما در حال کار کردن بوده است.
  • خطوط اعتباری از 9 ماه گذشته
  • هر خط اعتباری جدیدی که باز شده است.
  • حق رهن و وصولات از 7 سال گذشته
  • سابقه پرداخت یکباره

نحوه ایجاد اعتبار تجاری

ابتدا باید مطمئن شوید که کسب‌وکار شما یک نهاد حقوقی است. چون در غیراینصورت نمی‌توانید شروع به ایجاد اعتبار تجاری کنید. استفاده از کارت‌های اعتباری تجاری از روش‌های محبوب، انعطاف‌پذیر و در دسترس برای بدست ایجاد سابقه اعتبار تجاری است. مشابه آن چه در مورد کارت‌های اعتباری شخصی صادق است، پرداخت کامل بدهی‌های کارت تجاری در انتهای هر ماه به شما کمک می‌کند اعتبار خوبی ایجاد کنید.

572
اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

پیوت در استارتاپ
14 اسفند 1400

پیوت در استارتاپ به چه معناست و چطور پیوت کنیم؟ +مثال


ادامه مطلب
طراحی مارکتینگ پلن استارتاپ
30 بهمن 1400

چطور مارکتینگ پلن طراحی کنیم؟ (به همراه مثال)


ادامه مطلب
عکس شاخص راهنمای جذب سرمایه در مرحله بذری (اولیه)
10 بهمن 1400

راهنمای جذب سرمایه در مرحله بذری (اولیه)


ادامه مطلب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

وینوهاب

وینوهاب بزرگترین شتاب‌دهنده مجازی در ایران، نسل جدید شتاب‌دهنده مجازی برای پارسی زبانان


شماره پشتیبانی:

۰۲۱۹۱۳۰۱۳۲۵

۰۹۹۲۹۹۱۶۸۱۶

خدمات

آموزش راه‌اندازی کسب و کار
همکاری سازمانی
تعرفه‌ها
جذب سرمایه
مسئولیت اجتماعی

منتورینگ

رزرو جلسه منتورینگ
ورود / ثبت نام منتور

وینوهاب

درباره ما
تماس با ما
راهنما
سوالات متداول
قوانین و مقررات

2022 Vinnohub - All rights reserved